به امید خـــدا

وای بچه ها امروزم روزی بود برای خودش.دیشب خالم برام فال قهوه گرفت و کلی انرژی داد،حرفایه قشنگی میزنه همیشه،هروقت این خالم میاد من یواشکی ازش یه کم لورازپام و اینا میگیرم،چون مامانم مخالفه ۱۰۰٪  این قرصهائه.دیشب کلی خندیدیم دیگه با خالم و قرصها رو داد ،البته جنبشو دارم و به موقع که اگه خیلی دیگه اذیت باشم استفاده میکنم نه همینجوری بیخودی.دیگه از صبح به مامانم گفتم امروز باید اولین جلسه باشگاه رو بریم،من کلافم وزنم داره میره بالا.خلاصه نهار خوردیم،۲ ساعتی گذشت و ساعت ۲ راه افتادیم و رفتیم.تو باشگاه ۲ نفر فقط بودن.چون مامانم برای پا دردش میره،باید هماهنگ میکردیم یه خانم متخصص میومد و ورزشهای خاص بهش میداد اما به ما گفتن نمیخواد هماهنگ کنید هروقت خواستین بیاید.خلاصه،اون خانمی که اونجا بود اسمش فریبا بود و اون یکی سولماز.فریبا گفت من ۱۰۵ کیلو بودم و الان ۸۰ کیلوام و توی ۲ سال کم کردم و وزش میکنم،هیکلش تقریبا خوب بود اما ۱۰ کیلو دیگه ام باید کم میکرد،خیلی مهربون بود.گففتم راهنماییم میکنید من شروع کنم!؟مامان نشست و من شروع کردم،یه کم دوچرخه،یه کم تردمیل،یه کم کترینگ (اسم دقیقشو نمیدونم)،و کمی مس گری و کمی ویبرو شیپ،ساعت شد ۳ و از رویا جون که مسئول اصلی بود خبری نشد.مامانم یه کم تردمیل آروم زد و کمی ویبره و اون یکی خواهر رویا جون اومد و مامان رو راهنمائی کرد و برای من و مامان هر دومون ۲ تا برنامه نوشت و گفت که شروع کنید.دیگه من کمی جلو پا و پشت پا و ... و پرس سینه زدم تا ساعت ۴.خواهر رویا که اسمش رو هنوز نمیدونم هیکلش محشر بود،یه مانکن به تمام معنا،چه سینه های خوشگلی داشت،واقعا ماه بود.خدا رو شکر جو باشگاه بد نیست و خواهرهای جالبین  و خوش برخورد به شکر خدا.

آب: ۱۳ ل
صبحانه:۸،۳۰

۱ کف دست لواش

۱ ل چای

۲ خرما

۱ ق غذاخوریی خامه

۷۰

۰

۴۰

۵۰

م.و۱: ۱ ل چای تلخ
نهار: ۱۲،۱۵

۶ ق برنج

۲ سیخ کوچک جوجه کباب

یک لیوان ماست و زیره

کمی پیاز خام

نصف گوجه

۳۰۰

۲۰۰

۱۵۰

۵

۵

م.و۲:  ۱۲،۳۰ ۱ نارنگی ۴۰
شام:  ۱۹،۳۰

۵۰ گرم کالباس

۸۰ گرم تن ماهی

۱ کف دست تافتون

۱۵۰

۲۵۰

۱۵۰

دارو: مینرال بعد نهار
ورزش:

صبح ۱۵ دقیقه رقص

۱۴ تا ۱۶ باشگاه

فعالیتها:

۱۶،۳۰ تا ۱۸،۳۰ پیاده روی خرید

درصد رضایت:

از رژیم=۶۰٪

از ورزش=۸۵٪

۱۴۱۰

پ.ن:کاش اون ۲ پر کالباس رو برای شما نمیخوردم چون بیخودی ۱۵۰ کالری اضافه شد اما اشکال نداره ورزشم خووب بود.

پ.ن۱:از فردا که هفته ی چهارممه کالری روزانم  یک هفته روی ۱۲۵۰ کالری میچرخه.باید سعی کنم کالریام از ۱۰۰۰ پائین و از ۱۲۵۰ بالا نره تا نوسان ایجاد نشه و وزن کم کنم.

پ.ن۳:آزمایش کردم هر لیوان ۸ قاشق ماسته!

پ.ن۴:صبح وزنم خیلی بالا بود و بعد ورزش ۲ کیلو پائین تر رو نشون میداد.ورزش روحیم رو خیلی بهتر کرده و خواهرم میگه صورتت باز شده،البته از آب خوردن هم هستش.انشالله این ورزش رو ادامه که بدم مانکن میشم.

پ.ن۵:رویا جون که اومد ،دستشو گذاشته بود رو شکم و گودی کمر من میگفت این شکم بره تو کمرت میاد سرجاش وگرنه یه زایمان کنی تعطیلی دیگه!!!۲ تا از خواهر های رویا میگفتن که بیا ایروبیک هم انجام بده اما من گفتم من دستگاه رو ترجیح میدم،گفتم یعنی با دستگاه کم نمیکنم؟گفت چرا اما ایروبیک سریعتره!گفتم دستگاه بهتره برام چون ایروبیک رو امتحان کردم!رفتم تو فکر اما فکر میکنم دستگاه بهتره برام.مثل اینکه نو کلاس ایروبیک رویا جون خیلی هیجان ایجاد میکنه و همه راغبه همینشن و خواهرهاش خیلی تعریف کردن اما من فعلا حتی برای یک ماه دستگاه ها رو میخوام تست کنم.خواهر رویا گفت همین که سبُک برنامه دادم بهت باعث کاهش وزنت میشه اگر سنگین انجام بدی عضله هات سفت میشه.برای بزرگ شدنه سینه هامم گفت پرس سینه به چند مدل رو خیلی خیلی آروم و با تمرکز انجام بدم و من هم همین کار رو کردم اما دستام ضعف کرده بود دیگه!

پ.ن۶:بعد از ورزش هم رفتیم یه موسسه خیریه به نفع خیریه و ایتام بودش،فضاش خیلی هیجانی بود،یه مقدار خرید کردیم و یک مقدار پیاده روی کردیم و اومدیم خونه!

پ.ن۷:کوله پشتی انداخته بودم اما چون خیلی وقته ننداختم ، یه حس خجالت داشتم!بده به نظرتون برای سن من؟!با این هیکل؟!